موضوع:هدفمندی در زندگی
چرا زندگی را یکنواخت وتکراری میدانیم؟چرا حضور در محل کار برای بسیاری فقط به اجبار داشتن درآمدی برای رفع نیازهای ضروری است؟چرا در صفها و ترافیک بی حوصله هستیم هر کاری را با عجله انجام میدهیم وفقط بدنبال رفع مسوولیت هستیم؟چرا گاهی فکر میکنیم زندگی پوچ وبی معنی است؟چرا اعتماد به نفسها اینقدر کم شده است؟
بسیار مهم است که در برابر مسائل ذهنی و روانی که برایمان پیش می آید چرایی قرار دهیم.اگر بدانیم که عمده مشکلات –رخوتها –نا شادکامیها –بیماریهای مهم وشایع روانپزشکی مانند استرس و افسردگی وبدنبال آن خود بیمار انگاریها و ادامه این چرخه معیوب و مشکلات ناشی از آن به یک نقطه می رسد:اینکه برای زندگی خود هدفی نداریم.
کسی که میداند چه میخواهد –تلاشهای خود را متمرکز نموده –از وقت خود بهره میبرد-به دیگران فایده میرساند و انرژی زیادی در خود حس میکند وآنرا به دیگران نیز می بخشد.
بی تردید در محل کار –در مدرسه –در جمعهای خانوادگی افرادی را میشناسید که بودن با آنها شما را با آرزوها و رویاهای کودکیتان آشتی می دهد-دوباره به تلاش وبهبود زندگی خود ودیگران فکر میکنید. ودر نقطه مقابل انسانهایی هستند که همکلام شدن با آنان جز بر احساس پوچی ودر ماندگی وگرفتاری در یک محیط خشن و خطرناک که باید در آن آهسته بروی که گربه شاخت نزند نمی افزاید.
بنظر میرسد که افراد دسته اول چه بدانند وچه ندانند در زندگی هدفی را دنبال می کنند-هرچند این هدف در نظر فلاسفه وسختگیران هدفی ناچیز باشد ودسته دوم تصمیم گرفته اند بدون هدف و تنها با انتظار پایان همه چیز گذران ایام نمایند.شما جزو کدام دسته هستید؟کدام روش را انتخاب می کنید؟
ساده ترین والبته منفعلانه ترین راه این است که در عین نادانی نسبت به هدف آفرینش و اینکه خود میتوانی برای زندگیت تعیین هدف کنی-فقط به انتقاد از دنیا و مافیها بپردازی وژست آدمی همه چیزدان را نیز بگیری .ممکن است عده ای افراد بی هدف و مستعد افسردگی نیز سخنانت را تایید نمایند و کم کم باورت شود که حق با توست.و بیشتر در لاک خود فرو روی.
اما میتوانی گذری هم به گذشته خود بزنی –زمانی که کودکی رو راست و صادق و با شور و شعف بودی –وقتی که از تو می پرسیدند می خواهی چکاره شوی با امید و اشتیاق فراوان از آرزوهایت می گفتی-دیگران را به وجد می آوردی-لبخند شادی را بر چهره پدر ومادر خود می نشاندی –آن موقع تصویری مبهم از هدف خود داشتی ولی کم کم آنرا در جو اجتماعی که در مدرسه و محیط زندگی وجود داشت فراموش کردی در عین حال فکر کردی که از سوی خداوند بزرگ فراموش شده ای.در حالی که هرگز چنین نیست تو فقط خود را بیاد بیاور و آن صندوقچه استعداد و هوش و اراده وهدفمندی که خداوند به تو ارزانی داده باز کن.ببین زندگی تو چگونه متحول میشود .
داشتن هدف روشن –ارزشمند وچالش برانگیز وهمراستا با فطرت پاک و روشن الهی –خود منشا جوشش ونشاط است.این موضوع زندگی را با معنا میکند-احساس میکنی دوباره در مدرسه ای هستی که باید یاد بگیری و بخوانی و بنویسی و تلاش کنی تا از امتحان سربلند بیرون بیایی با این تفاوت که این بار مدرسه
بسیار بزرگتر –زیباتر -متنوع تر با آموزگاران بی نظیر تر می باشد.
هر زمان که روز –هفته –ماه یا سال خود را هدفمند شروع کنی-و احساس کنی میتوانی منشا اثر باشی تمام وجودت اعم از تواناییهای ذهنی –روانی وجسمی در یک راستا قرار گرفته وبا هماهنگی وتمرکز این نیروها حرکتی قدرتمند و زیبا بسمت آن هدف را آغاز میکنی-در این راه هرچه هدف ارزشمندتر وبر پایه شعور نیک بشری باشد یاری ونصرت الهی را بیشتر حس خواهی کرد وامید وارتر وبا شور وشعف بیشتری قطعات پازل زندگی خود را به زیبایی خواهی چید ودر نهایت از تصویر رنگین و جذابی که برای حیات خود ودیگران خلق نموده ای لذت خواهی برد.
اثرات اجتماعی هدفمندی افراد: وجود نشاط اجتماعی –افزایش سرعت پیشرفت جامعه وکشور-اثر مثبت بر زندگی اعضای خانواده –دوستان و نزدیکان و همکاران-کاهش افسردگی اضطراب وبیماریهای روانتنی-افزایش محبت بین مردم از طریق انتخاب اهداف ارزشمند و مفید برای خلق خدا- افزایش ثروت ودانش فرد وجامعه و کشور ودر نهایت کل بشریت –امکان بروز استعدادها خلاقیتها و آسانتر شدن زندگی –کاهش حضور در دادگاهها وکلانتریها بعلت اختلافات و مشاجرات بین افراد ناشی از محدود دیدن زندگی و…………
اما انتخاب هدف –خود شرایط و نیاز به مهارتهایی دارد که گاه ما نسبت به آن مسلط نیستیم.در ادامه به برخی از نکات مهم اشاره میکنیم:
1-اهداف خوب بوسیله پرسشهای خوب مبنی بر اینکه چه کنیم تا ………………؟تعیین میشود.این سوال میتواند از موضوعات بسیار کلی تا جزیی –و بسته به آنچه در مورد خود میدانیم باشد.بعنوان مثال یک سوال کلی مانند اینکه چه کنیم تا زندگی بهتری برای مردم خلق کنیم؟ یک سوال متوسط چه کنیم تا یکسال آینده یک زبان خارجی را در حد مطلوب فرا گیریم؟ویک سوال جزیی چه کنیم تا محیط کارمان زیبا و دلپذیر تر شود؟
2-در مرحله بعدی اهداف باید:
الف-بصورت واضح وشفاف بیان شود
ب-قابل اندازه گیری باشد.
ج-قابل دستیابی باشد(تحقق آن بیش از همه به خود ما بستگی داشته باشد)
د-واقعی باشد و ناشی از خیال پردازیهای توهم گونه نباشد.
ه-به موقع باشد و برای رسیدن به آن زمان نیز تعیین شود.
3-اهداف خود را به روشنی بتوانیم تصور کنیم و بدانیم که در صورت رسیدن به آنها چه تغییراتی در زندگی –احساسات و افکار ما بوجود می آید-برای اینکار سوالات بسیاری در مورد سرانجام –نحوه رسیدن –علت انتخاب هدف و….از خود بپرسیم تا همه چیز را در مورد هدف بدانیم هر چه وقت بیشتری در این مرحله صرف کنیم-تعهد برای رسیدن به آن هدف بیشتر میشود.
4-اهداف با ارزشها –باورها و فطرت ما هماهنگ باشد.در غیر اینصورت ضمیر نا خود آگاه مانع از تلاش برای رسیدن به آن میشود.
5-برای پایبندی بیشتر به تحقق اهداف خود را در مقابل خداوند –آنان که دوستشان داریم وخودمان متعهد نماییم.
6-تا آنجا که ممکن است اهداف خود را با رنگها –جملات –موسیقیها وخاطرات ورویاهای خوب و جذاب تلفیق نماییم تا باور قطعی برای ما ایجاد شود که رسیدن به آن هدف تمام این زیباییها را بهمراه خواهد داشت.
7-در برخی افراد که دوران بی هدفی طولانی تر ویا شدیدتری داشته اند بهتر است از اهداف جزیی تر شروع نمایند تا با لمس فوائد هدفمندی –توانایی آنان برای جستجو و تلاش برای رسیدن به اهداف بزرگتر تقویت گردد.
8-همیشه بیاد داشته باشیم که بیهوده وعبث خلق نشده ایم-فقط باید نقش و رسالت و هدف زندگیمان را کشف کنیم و در راه آن بکوشیم. شاید تمام راز –فلسفه و مفهوم زندگی این باشد.
9-کتب زیادی در زمینه هدف گذاری و هدفمندی نوشته شده که بهتر است یک یا چند کتاب از این گروه را مطالعه فرمایید.یکی از بهترین کارها برای هدفمندی مطالعه زندگی انسانهای بزرگ وموثر است-دیگری همنشینی با انسانهای موفق و هدفمند و دوری کردن از کسانی که بی هدف زندگی را می گذرانند و دائما در حال خواندن آیه یاس می باشند.در هر حال اگر می خواهید به انسانهای هدفمند و موفق تبدیل شوید باید در شیوه زندگی و تعامل خود با دیگران تغییر ایجاد نمایید.
10-و در نهایت با برنامه دست بعمل بزنید-تمام این گفتارها وتاثیرات آن زمانی نتیجه خود را نشان میدهد که کاری انجام دهید. از اشتباه نترسید وانگ شکست وناکامی بر نتایج اولیه ای که ممکن است با تصورات ما جور در نیایید نزنید.بلکه آنها را تجربه ای برای حرکت استوار تر بدانید.
موفق باشید دکتر فرخ افتخار