1. نا توانی و بی لیاقتی مردم در انتخاب سرنوشت خودشان
2. بزرگترین دروغ عالم: در مرحله ای از زندگی کنترل آنچه بر سرمان می آید از دستمان خارج می شود و سرنوشت هدایت آن را بر عهده می گیرد.
3. در مرحله ای از زندگی آدمها، هر چیزی روشن و امکان پذیر است. آنها نه از خیالبافی و نه از آرزوی کارهایی که می خواهند در زندگیشان رخ دهد، هراسی ندارند. اما با گذشت زمان، نیرویی مرموز آنها را متقاعد می کند که دسترسی به افسانه شخصی شان غیر ممکن است.
4. هرکس که باشی یا هر کاری که انجام دهی وقتی واقعاً از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته ی تو از روح جهان سرچشمه می گیرد و تو مأمور انجام آن بر روی زمین می شوی.
5. وقتی چیزی را بخواهی همه ی کائنات دست به دست هم می دهند تا تو نائل به انجام آن شوی.
6. مردم خیلی زود در زندگیشان به دلیل هستی خود پی می برند، شاید به خاطر همین است خیلی زود تسلیم می شوند. اما همیشه وضع به همین صورت نیست.
7. یکنواختی ایام برای آدمها باعث می شود متوجه چیزهای خوبی که هر روز با طلوع خورشید در زندگیشان اتفاق می افتد، نشوند.
8. پسرک به آزادی باد حسرت خورد…
9. خداوند برای هرکس در زندگی مسیری قرار داده است که باید آن را طی ککند. کافی است نشانه هایی را که خداوند بر سر راهت قرار داده، بخوانی.
10. یادت باشد به هر چیز که بر میخوری فقط یک چیز هست و دیگر هیچ.
11. … یک پادشاه پیر هم باید گاهی احساس تکبر در خودش کند.
12. هرگز قبل از اینکه چیزی را بدست آوری، وعده آن را به کس دیگری نده.
13. همه ی اتفاقات بین طلوع و غروب خورشید رخ می دهد.
14. همه ی آدمها دنیا را همان جور که می خواهند ببینند، می بینند، نه آنجوری که هست.
15. سعی کن نشانه ها را بشناسی و دنبال آن بروی
16. همه چیز، فقط یک چیز است.
17. همیشه باید بدانی که چه می خواهی؟
18. زیبایی، اغواکننده ترین چیزهاست
19. چیزهایی هست که از عهده ی آن بر می آییم اما نمی خواهیم آنها را انجام دهیم.
20. گاهی نمی توان مسیر جریان رودخانه را عوض کرد.
21. هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن، به دنبال نشانه ها برو…
22. اتخاذ تصمیم فقط یک شروع است. وقتی آدمی تصمیمی بگیرد وارد جریان تندی می شود و این جریان او را به جاهایی می کشاند که هرگز هنگام تصمیم گیری تصورش را هم نمی کرده است.
23. اگر انسانها قادر باشند به آنچه که در زندگی نیاز دارند و به آنچه خواهان آن هستند دست پیدا کنند، هرگز لازم نیست از ناشناخته ها بترسند.
24. افسانۀ زندگی ما و سرگذشت همه ی کائنات با یک دست واحد نگاشته شده اند.
25. از پیچ و خم های زیادی عبور کرده ایم ولی همواره به سوی مقصد خویش پیش می رویم.
26. ساربان به پسرک گفت:من زنده ام . وقتی چیزی می خورم فقط به خوردن فکر می کنم، اگر راه بروم همۀ حواسم را به روی گامهایم متمرکز می کنم. اگر ناگزیر از جنگیدن باشم، آن روز، روز خوبی برای مردنم خواهد بود.
چون در گذشته یا آینده ام زندگی نمی کنم. من فقط حال را در می یابم.
27. از گذشته درس بگیر، در حال زندگی کن و به فکر آینده باش.
28. دنیا به زبانهای زیادی حرف می زند.
29. شاید خدا کویر را برای این آفریده تا انسانها قدر درختان خرما را بدانند.
30. زبانعشق چیزی است که قدرت خود را وقتی دو نگاه با هم تلاقی می کنند به کار می گیرد. عشق، زبانی با سابقه تر از بشریت و قدیمی تر از کویر
31. وقتی زبان عشق(زبان جهان) را یاد بگیری، کسی که انتظارت را می کشد به آسانی خواهی شناخت، چه در دل کویر باشد چه وسط یک شهر بزرگ
32. … برو تلاش کن
33. عشق زنجیر محکمی به پای عاشق می بندد تا در کنار معشوق خود بماند
34. دخترک به پسر گفت:من دختر صحرا هستم و از این بابت به خود می بالم. دوست دارم شوهرم مثل بادی که شنها را جابجا می کند آزاد باشد و به سوی هدفش برود. در صورت لزوم این حقیقیت را می پذیرم که او تکه ای از ابر، حیوان یا آب جوشیده شده از دل کویر شده است.
35. وقتی عاشق می شوی همه چیز برایت معنا پیدا می کند
36. هر چیزی بر روی کره زمین می تواند سرگذشت چیزهای دیگر را بازگو کند.
37. شترها خیانت کارند، هزاران قدم راه می روند بدون اینکه اثری از خستگی در آنها مشهود باشد، بعد یکدفعه به زانو می افتند و هلاک می شوند. اما اسب ها به تدریج خسته می شوند.
38. زندگی، زندگی را به سوی خود می کشد.
39. عشق هرگز مانع عاشق نمی شود. اگر عاشق از هدفش دست بکشد پس عشقش یک عشق واقعی نبوده است.
40. کیمیاگر به پسرک گفت:
اگر چیزی را که انسان می یابد مطلب کاملاً نابی باشد، هرگز از بین نمی رود. و او می تواند همیشه برگردد. اگر چیزی را که پیدا میکند یک جرقۀ آنی و گذرا مثل انفجار یک ستاره باشد در بازگشت هیچی نمی یابد.
41. خردمندان فهمیدند که این دنیای مادی فقط تصویر و رونوشتی از بهشت است، وجود این دنیا دال بر وجود دنیایی بی نقص و کامل دارد.
42.قلبت را بشناس و به ندای آن گوش کن
43. آدمها از اینکه به دنبال مهمترین رؤیاهایشان بروند می ترسند زیرا احساس می کنند شایسته آن رؤیاها نیستند و قادر نخواهند بود به آنها برسند.
44. هر لحظه ی جستجو[کردن]، لحظه ی رویارویی با خداست.
45. همه آنهایی که سعادتمندند خدا را در دل دارند و همانطور که کیمیاگر گفته بود سعادت در یک دانۀ شن صحرا هم پیدا می شود.
46. درست در لحظه ای که نخلستان را در افق دید از تشنگی پا درآمد.
47. سپیده درست بعد از تاریکترین ساعات شب می دمد.
48. اگر بزرگترین گنجهای عالم را در اختیار داشته باشی و از آنها برای دیگران حرف بزنی ، به ندرت حرفت را باور می کنند.
49. چشمها قدرت روحت را نشان می دهند.
50. بادها در سراسر عالم می وزند، نه زادگاهی دارند، نه جایی برای مردن
51. وقتی سعی کنیم از اینکه هستیم بهتر باشیم موجودات دور و بر ما هم بهتر می شوند.
ک:کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو
نوشته شده توسط : بهنام ف