وقتایی که هیشکی نیس بازم تو هستی اخه تو منو واسه خودت افریدی و من تورو دارم
#تسلیت_هموطن
برای راز های نگفته ام کمی دیر شده
میدانم که نسیم های بیهوده
و شک های ناغافل نمازم را به یغما برده اند
میخواهم در قالبی از مه جامه بپوشم
و همراه افتاب
یکبار درخشان شوم.
اما… نمیشود
نمیتوانم.
شب تمام قصه ام را پر کرده و مه غلیظی
جلوی چشمانم مانده.
و من به وسعت تمامی امیدهایم
یقین دارم
میتوانم برای تولد دوباره نور
نماز بخوان
چ فرقی میکند کجای دنیاییاز سالن سینما گرفته
تا بیابان و دره و بازار و مدرسه و خانواده …. تا خودت
آری خودت!!
گاهی انسان خود را فراموش کرده،از دوست داشتن خود دست میکشد
و بیخیاله تمام آن حس های خوب سر میگذارد
به ژرفای تنهایی
آدمی “تمام” میشود.
همین